زن رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟

 

 

خداوند مهربانانه فرمود: عزیز من !

اگر با کشتن، تو را از شوهرت بستانند، به او هشت میلیون می رسد،

 ولی اگر او را بکشند تو صاحب شانزده میلیون می شوی !!!

زن خندید و گفت:  خدایا حکمتت را شکر ... 
 

سرباز گوش به فرمان

تو تبريز حكومت نظامي بوده، سروانه به سربازش ميگه تو اينجا نگهباني بده، از هفت شب به بعد هركيو تو خيابون ديدي در جا بزنش.

حرفش تموم ميشه، تا مياد سوار ماشين بشه، صداي گلوله مياد .

 برميگرده ميبينه سربازه زده يك بدبختي رو كشته!

 داد ميزنه: احمق! الان كه تازه ساعت پنجه! سربازه ميگه: گربان آخه اين يك آدرسي پرسيد كه تا نه شب هم پيداش نميكرد